یار با وفای شما در روسیه

مفهوم GDP یا تولید ناخالص داخلی

مفهوم GDP یا تولید ناخالص داخلی چیست؟

تولید ناخالص داخلی ((GDP)Gross Domestic Product) مهم‌ترین متغیری است که در تجزیه و تحلیل‌ها و ارزیابی‌های اقتصاد کلان از آن استفاده می‌شود و در ایران برابر با: کل ارزش ریالی محصولات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دورهٔ زمانی معین (سالانه یا فصلی) است. درواقع، تولید ناخالص داخلی یک متغیر روانه است که عدد آن برای ایران نشان‌دهندهٔ مقدار ریالی جریان کالا و خدمات، در یک دورهٔ زمانی مشخص (عموماً یک سال) است.تحلیل تولید ناخالص داخلی مطالب فراوانی را دربارهٔ اینکه چگونه استاندارد زندگی در یک اقتصاد تغییر می‌کند آشکار می‌سازد؛از این رو رایج‌ترین شاخصی است که برای اندازه‌گیری رفاه یک جامعه و مقایسه آن با سایر جوامع توسط اقتصاددانان به کار گرفته می‌شود.

کاملترین خدمات تجاری، بازرگانی، بین المللی و… را ازتیم تخصصیِ روسیار بخواهید

تلفن مشاوره رایگان 28428987-021

GDP چه تاثیری در اقتصاد دارد؟

تولید ناخالص داخلی در هر کشوری از عوامل اساسی توسعه و رشد اقتصادی آن است. تولید ناخالص داخلی، به عنوان یکی از شاخص های اصلی در تقویم اقتصادی فارکس، نشان دهنده توانمندی و پتانسیل هر کشور در ایجاد ارزش افزوده و ایجاد شغل است.با توجه به اهمیت این موضوع، تحقیقات و بررسی های متعددی در زمینه تولید ناخالص داخلی انجام شده است تا راهکارهای مناسب برای افزایش آن شناسایی شود.  انتشار شاخص تولید ناخالص داخلی، توجه زیادی از سوی معامله گران و شرکت کنندگان در بازار به خود جلب می کند به دلیل تاثیر نشانه ای و قابلیت جابجایی بازارهای مالی.

تاریخچه محاسبه GDP

در سرآغاز جنگ جهانی دوم به‌منظور تأمین تدارکات و مخارج آن، لزوم دراختیار داشتن اعداد و آمارهایی از منابع موجود و برآوردهایی از امکانات برای صرف مخارج جنگی احساس شد. در پایان جنگ جهانی دوم برای بازسازی ویرانی‌های جنگ کمک‌ها مادی در قالب طرح مارشال معرفی گردید و برای اطمینان از این‌که این کمک‌ها در راه توسعه و بازسازی کشورها صرف شود معیاری برای توسعه اقتصادی کشورها تعریف شد و بالا رفتن ارقام نشان از این بود که کمک‌ها در محل مناسب خود صرف می‌شوند و از اینجا بود که فرمول اولیه برای محاسبه تولید ناخالص پدیدار شد. برای اولین بار در سال ۱۹۳۷، و در گزارشی به کنگرهٔ ایالات متحده در پاسخ به رکود بزرگ، سیمون کوزنتس، اقتصاددان دایره تحقیقات اقتصادی ملی، چیزی به نام تولید ناخالص داخلی یا همان GDP را ارائه کرد. در آن زمان، سیستم برتر اندازه‌گیری، تولید ناخالص ملی (GNP) بود. پس از کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴، بسیاری از کشورها GDP را به‌عنوان سیستم استاندارد اندازه‌گیری اقتصادهای ملی اتخاذ کردند، اگرچه ایالات متحده به‌طور عجیبی به استفاده از GNP ادامه داد و در نهایت در سال ۱۹۹۱ رو به استفاده از GDP آورد.

با این‌حال، برخی اقتصاددانان و سیاست‌گذاران در دهه ۱۹۵۰ شروع به زیر سؤال بردن GDP کردند. برای مثال، برخی از آنها شاهد تمایلی برای پذیرش GDP به‌عنوان شاخصی قطعی از موفقیت یا شکست یک کشور بودند، و این‌ها علی‌رغم آن بود که GDP نتوانست سلامت، شادی، برابری و سایر عوامل رفاه اجتماعی را در نظر بگیرد. به بیان دیگر، این انتقادات توجه را به فاصلهٔ بین پیشرفت اقتصادی و پیشرفت اجتماعی جلب کرد. با این‌حال، برخی از مقامات مثل آرتور اوکان، اقتصاددان انجمن مشاوران اقتصادی جان. اف. کِنِدی، بر این باور بودند که GDP شاخص قطعی موفقیت اقتصادی است و مدعی بودند که هرگونه افزایش GDP موجب کاهش بیکاری می‌شود.

تولید ناخالص داخلی نشانگر چیست؟

تعریف استاندارد تولید ناخالص داخلی عبارت است از: ارزش بازاری (ارزش پولی) تمامی کالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل مرزهای یک کشور طی دورهٔ زمانی خاص. بررسی هر یک از عبارت‌های این تعریف به ما نشان می‌دهد که تولید ناخالص داخلی دقیقاً چه چیزی را دربر می‌گیرد:

تمامی کالاها و خدمات

GDP می‌تواند انواع کالاهای مشهود (مانند خوراکی‌ها، پوشاک، خودرو) و کالاهای نامشهود یا خدمات (مانند آرایشگاه، خشک‌شویی، معاینه پزشک) را دربر گیرد. نه به این معنا که تمامی کالاهای موجود در اقتصاد در محاسبه GDP وارد می‌شوند. بلکه هر نوع کالا و خدمتی به شرط داشتن چند ویژگی خاص می‌تواند در محاسبه GDP وارد شود. برای مثال، کالاهایی که به شکل غیرقانونی تولید و مبادله می‌شوند (مانند مواد مخدر)، کالاهای دست دوم، اوراق بهاداری که در بازارهای مالی خرید و فروش می‌شوند، فعالیت خانم‌های خانه‌دار و… هیچ‌کدام در محاسبه GDP وارد نمی‌شوند. اینکه یک کالا، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد تا آن را در GDP وارد کنیم در بندهای آتی تشریح می‌شود.

تمامی کالاها و خدمات نهایی

در اقتصاد کالاها و خدمات به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: یکی کالاها و خدمات واسطه‌ای و دیگری کالاها و خدمات نهایی. کالای واسطه‌ای کالایی است که در فرایند تولید قرار می‌گیرد و تبدیل به کالا یا خدمت نهایی می‌شود. کالاها و خدمات نهایی، دیگر در فرایند تولید قرار نمی‌گیرند و مستقیماً برای استفاده به دست خریدار می‌رسند.در محاسبه GDP تنها کالاها و خدمات نهایی وارد می‌شوند و کالا و خدمات واسطه‌ای محاسبه نمی‌گردند. برای مثال کتاب که یک کالای نهایی است در محاسبه GDP وارد می‌شود؛ اما ارزش کاغذی که برای ساخت این کتاب از آن استفاده شده در GDP نمی‌آید. دلیل این کار روشن است زیرا ارزش کالای واسطه در ارزش کالای نهایی وجود دارد. جمع ارزش کاغذ با ارزش کتاب باعث دوباره‌شماری می‌شود.
یک استثنای مهم: اگر کالایی تولید شود و به جای آنکه مورد استفاده قرار گیرد، جهت استفاده یا فروش در آینده، ذخیره و به موجودی انبار اضافه شود. آن را کالایی نهایی در نظر گرفته و به عنوان سرمایه‌گذاری در محاسبه GDP وارد می‌کنیم. به عبارت دیگر، افزایش موجودی انبار باعث افزایش GDP و کاهش موجودی انبار باعث کاهش GDP می‌شود.

ارزش بازاری تمامی کالاها و خدمات نهایی

همان‌طور که گفته شد در GDP کالاها و خدمات بسیار گوناگونی با ارزش‌های متفاوت در یک شاخص واحد باهم جمع می‌شوند. برای اینکه بتوانیم ارزش کالاهای گوناگون را نسبت به هم بسنجیم و همچنین آنهارا باهم جمع کنیم. باید ارزش بازاری آنها را در نظر بگیریم. منظور از ارزش بازاری همان قیمتی است که کالاها و خدمات با آن مبادله می‌شوند؛ بنابراین GDP شامل کالاها و خدمات نهایی می‌شود که در بازارهای رسمی مبادله می‌شوند. در نتیجه، مواردی از قبیل کالاها و خدمات غیرقانونی (مانند مواد مخدر) یا کالاها و خدماتی که توسط خانوارها تولید و مصرف می‌شوند؛ از آنجا که در بازارهای رسمی مبادله نمی‌شود در GDP نیز محاسبه نخواهند شد. برای این اصل ضرب‌المثل مشهوری را بکار می‌برند: “اگر آقای اسمیت با آشپز خود ازدواج کند، GDP کاهش می‌یابد!!”. البته برای این اصل استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی کالاها و خدماتی هستند که در بازار خرید و فروش نمی‌شوند و در نتیجه فاقد ارزش بازاری (قیمت مبادله ایی) هستند اما باید آنهارا در GDP حساب کنیم. مانند معادل اجاره بها برای افرادی که در خانه‌های شخصی خود زندگی می‌کنند یا خدماتی که دولت به شهروندان ارائه می‌کند (مانند خدمات پلیس، آتش‌نشانی نمایندگان مجلس و…) یا خود مصرفی کشاورزان یا کارمزد احتسابی بانک‌ها. برای محاسبه این کالاها در GDP باید برآورد یا معادل ارزش آنها (ارزش ضمنی یا هم سنگ آنها) را در نظر بگیریم. برای مثال کسانی که خانه ایی را اجاره می‌کنند، درواقع، خدمات آن خانه را از مالکش خریداری کرده‌اند. حال اگر فردی ساکن در خانه شخصی خود باشد، فرض می‌کنیم که خانه اش را به خودش اجاره داده و در نتیجه معادل اجاره بهای خانه به GDP اضافه می‌شود.

روسیار، متخصص در امور تجاری و بین المللی…

ارزش بازاری تمامی کالاها و خدمات نهایی که در یک دوره زمانی خاص تولید شده‌اند

در GDP تنها ارزش کالاهایی محاسبه می‌شود که در یک دورهٔ زمانی خاص تولید شده باشند؛ که این دوره زمانی عموماً یک سال یا یک فصل است. به عبارت دیگر در محاسبه GDP دورهٔ فعلی، به‌هیچ‌وجه تولیدات دوره‌های پیشین وارد نمی‌شوند.برای مثال می‌توان به خرید و فروش کالاهای دست دوم و همچنین خرید فروش اوراق بها دار در بازارهای مالی اشاره کرد که در آنها تنها مالکیت انتقال می‌یابد و کالا یا خدمتی تولید نمی‌شود و بنابراین در محاسبه GDP وارد نمی‌شوند. البته مبلغی که طی این مبادلات به بنگاه‌های معاملاتی پرداخت می‌شود در GDP می‌آید چراکه این بنگاه‌ها با خدمات خود برای مشتریان خلق ارزش کرده‌اند.

ارزش بازاری تمامی کالاها و خدمات نهایی که در یک دوره زمانی خاص در داخل مرزهای یک کشور تولید شده‌اند

GDP ارزش تولیدات را در داخل مرزهای جغرافیایی خاص اندازه‌گیری می‌کند. برای مثال تولیدات یک شهروند ایرانی که در آلمان به شکل موقت مشغول به کار است، تأثیری در GDP ایران ندارد؛ اما در GDP آلمان محاسبه می‌شود.

محاسبه تولید ناخالص داخلی

۱. روش تولید (جمع ارزش افزوده)

تعریف ارزش افزوده:

ارزش افزوده هر کالا و خدمت برابر است با ارزش آن کالا یا خدمت منهای ارزش کالاها یا خدمات واسطه ای بکار رفته در آن.

محاسبه GDP با روش ارزش افزوده:

می‌دانیم هر محصول تولید شده در اقتصاد باید چندین مرحله را طی کند تا به محصول نهایی تبدیل شود. برای مثال نان که یک محصول نهایی است در ابتدا گندم بوده و سپس طی فرایندهایی به آرد و نان تبدیل می‌شود. برای مثال فرض می‌کنیم ارزش گندم و آرد به ترتیب برابر با ۱۰۰ و ۱۲۰ واحد پولی و ارزش نان برابر با ۱۵۰ واحد باشد. اگر بخواهیم برای محاسبهGDP هر یک از ارزش‌های گندم و آرد و نان را جداگانه باهم جمع کنیم، ارزش تولیدات اقتصادی را بیش از مقدار واقعی آن برآورد می‌کنیم؛ زیرا، ارزش گندم به شکل ضمنی در آرد مستتر است و همچنین ارزش گندم و آرد در نان. برای جلوگیری از این چندباره شماری به‌جای جمع ارزش هر محصول، ابتدا در هر مرحله ارزش جدیدی که تولید شده‌است را محاسبه می‌کنیم و سپس آن‌ها را باهم جمع می‌کنیم. ارزش جدید تولید شده در هر مرحله همان ارزش افزوده‌است که از تفاضل ارزش آن محصول با ارزش کالاها و خدمات واسطه ای بکار رفته درآن به‌دست می‌آید. در این مثال ارزش افزوده گندم برابر با ۱۰۰ واحد است (هیچ کالای واسطه ای در گندم بکار نرفته پس ارزش افزوده آن برابر است با ۱۰۰=۰–۱۰۰). همچنین ارزش افزوده آرد برابر با ۲۰=۱۰۰–۱۲۰ است و در نهایت ارزش افزوده نان برابر است با ۳۰=۱۲۰–۱۵۰. حال برای محاسبه ارزش اقتصادی نان تولید شده در بازار داریم:

۱۵۰=۱۰۰+۲۰+۳۰=ارزش اقتصادی تولید شده.

لازم است ذکر شود که در ایران برای محاسبهٔ GDP از روش ارزش افزوده استفاده می‌شود.

۲. روش مخارج

در اقتصاد ارزش تولید کل همواره با ارزش مخارج کل برابر است؛ بنابراین یکی از راه‌های محاسبه GDP جمع کردن هزینه‌های نهایی واحدهای اقتصادی باهم است. در واقع می‌توان فرض کرد تمامی کالاها و خدمات تولید شده یا توسط خانوار و دولت مصرف می‌شوند یا سرمایه‌گذاری شده یا در نهایت صادر می‌شوند. به‌طور خلاصه می‌توان نوشت:
Y=C+G+I+(X-M)
در اینجا Y تولید ناخالص داخلی است که برابر است با جمع هزینه مصرف خانوار (C)، مخارج دولت (G)، سرمایه‌گذاری(I) و درنهایت صادرات (X).
از آنجا که در مصرف خانوار و دولت می‌توان کالاهای وارداتی را مشاهده کرد، در نهایت باید ارزش کالاهای وارداتی(M) را از ارزش کل اقلام مذکور کم کنیم.

۳. روش درآمد

ارزش کالاها و خدمات نهایی تولید در کشور که همان ارزش افزوده‌است. در بین عوامل تولید به شکل درآمد توزیع می‌شود؛ بنابراین با برآورد درآمد به‌دست آمده از عوامل تولید، می‌توان ارزش کل کالاها و خدمات نهاییی تولید شده در کشور را محاسبه کرد.

تفاوت بین GDP و GNP و  GNI

هر چند GDP رایج است و به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد اما روش‌های دیگری هم برای اندازه‌گیری میزان رشد اقتصادی یک کشور وجود دارد. GDP میزان فعالیت اقتصادی در داخل مرز‌های یک کشور را نشان می‌دهد (حال چه تولیدکنندگان بومی باشند و چه خارجی‌ها مالکیت نهاد‌ها را داشته باشند) اما تولید ناخالص ملی (GNP) شامل تولیدات کلی افراد و شرکت‌های بومی یک کشور از جمله کسانی که در خارج از کشور مستقر هستند می‌شود. در GNP، تولیدات داخلیِ تحت نظارت غیربومی‌ها محاسبه نمی‌شود.
درآمد ناخالص ملی (GNI) معیاری دیگر برای نشان دادن رشد اقتصادی و مجموع همه درآمد حاصل از شهروندان یا اتباع یک کشور است (صرف نظر از این که فعالیت اقتصادی آن‌ها در داخل یا خارج از کشور انجام می‌شود). رابطه بین GNP و GNI مشابه رابطه بین روش تولید و روش درآمد مورد استفاده در محاسبه GDP است.
تولید ناخالص ملی از روش تولید و درآمد ناخالص ملی از روش درآمد استفاده می‌کند. با GNI، درآمد یک کشور به عنوان درآمد داخلی، به اضافه مالیات غیرمستقیم تجاری و استهلاک آن (و همچنین درآمد خالص عامل خارجی آن) محاسبه می‌شود. رقم خالص درآمد عامل خارجی با کسر تمام پرداخت‌های انجام شده به شرکت‌ها و افراد خارجی از تمام پرداخت‌های انجام شده به کسب و کارهای داخلی به دست می‌آید.
در اقتصاد جهانی، GNI به عنوان معیاری مناسب‌تر برای نشان دادن سلامت کل اقتصاد نسبت به GDP مطرح شده است. از آن‌جایی که بخش عمده درآمد برخی از کشور‌ها توسط اشخاص و شرکت‌های خارجی از داخل کشور خارج می‌شود، رقم GDP آن‌ها بسیار بالاتر از GNI است. برای مثال، ارقام GDP و GNI لوکزامبورگ در سال ۲۰۱۹ بسیار متفاوت بودند؛ به خاطر قوانین مالیاتی نه چندان سختگیرانه لوکزامبورگ، شرکت‌های خارجی مستقر در لوکزامبورگ هزینه‌های زیادی در سایر نقاط جهان انجام می‌دادند. برعکس، در ایالات متحده، ارقام GDP و GNI تفاوت زیادی با هم ندارند. در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۲، GDP ایالات متحده معادل ۲۵.۷ تریلیون دلار و GNI آن در پایان سال ۲۰۲۱، ۲۳.۴ تریلیون دلار بود.

عوامل تاثیرگذار بر تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی تحت تأثیر چندین عامل قرار می‌گیرد که می‌توانند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر ارزش افزوده تمام بخش‌های اقتصادی تأثیر بگذارند. برخی از این عوامل عبارتند از:

تولید و فعالیت‌های اقتصادی

حجم و نوع فعالیت‌های اقتصادی از جمله تولید کالاها و خدمات، تأثیر مستقیم بر تولید GDP دارد. افزایش تولید و تنوع فعالیت‌های اقتصادی می‌تواند منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور شود. به عنوان مثال، رشد صنعت و خدمات در یک کشور می‌تواند منجر به افزایش GDP آن کشور شود.

سرمایه‌گذاری و تجارت

سرمایه‌گذاری و تجارت نیز می‌توانند بر تولید ناخالص داخلی تأثیر بگذارند. سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف اقتصادی، افزایش ظرفیت تولیدی و بهبود زیرساخت‌ها می‌توانند عاملی برای افزایش GDP باشند. همچنین، تجارت بین‌المللی و صادرات و واردات کالاها و خدمات نیز می‌تواند به تغییرات تولید GDP یک کشور کمک کند.

مصرف و هزینه‌های اقتصادی

مصرف داخلی و هزینه‌های اقتصادی نیز از فاکتورهای مهم در GDP هستند. افزایش مصرف داخلی و افزایش هزینه‌های اقتصادی می‌تواند به افزایش تقاضا و بالا رفتن قیمت‌ها منجر شود که ممکن است تأثیر منفی بر تولید ناخالص GDP داشته باشد. از سوی دیگر، کاهش مصرف داخلی و کاهش هزینه‌های اقتصادی می‌تواند به کاهش تقاضا و کاهش GDP منجر شود.

سیاست‌های اقتصادی

سیاست‌های اقتصادی که توسط دولت و سازمان‌های مرتبط پیگیری می‌شوند، نیز تأثیرگذار بر تولید ناخالصی داخلی هستند. انتخاب سیاست‌های مالی و پولی، تعیین سطح مالیات و عوارض، کنترل نرخ ارز، تنظیم قوانین تجارت و سرمایه‌گذاری، و سیاست‌های متعدد دیگر می‌توانند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر این شاخص تأثیر بگذارند

جمعیت و نیروی کار

ساختار جمعیتی و نیروی کار یک کشور نیز می‌تواند بر شاخص GDP تأثیرگذار باشد. افزایش جمعیت و تغییرات در ساختار سنی جمعیت، نرخ بیکاری، سطح تحصیلات و مهارت‌های نیروی کار می‌توانند به تغییراتی دراین شاخص اقتصادی منجر شوند.

فناوری و نوآوری

توسعه فناوری و نوآوری نیز می‌تواند به طور قابل توجهی بر تولید ناخالصی داخلی تأثیرگذار باشد. ارائه فناوری‌های جدید، ارتقاء تکنولوژی‌های موجود، تحقیق و توسعه، و استفاده بهینه از فناوری‌ها می‌تواند به افزایش GDP کمک کند.

عوامل طبیعی و محیطی

عوامل طبیعی و محیطی نیز می‌توانند بر شاخص GDP تاثیر داشته باشند.

بخش‌های اقتصادی و صنعت‌های محرک

نوع بخش‌های اقتصادی و صنعت‌های محرک در یک کشور نیز می‌تواند بر تولید ناخالصی داخلی تأثیرگذار باشد. بخش‌های پررونق و پرفعالیت اقتصادی مانند صنعت، خدمات مالی، حمل و نقل، و صادرات نیز در رشد اقتصادی و افزایش GDP موثر هستند.

بازارهای داخلی و خارجی

حجم بازارهای داخلی و خارجی نیز می‌تواند بر تولید ناخالص داخلی تأثیرگذار باشد. افزایش تقاضا در بازارهای داخلی و خارجی به افزایش تولید و افزایش صادرات کمک می‌کند.

عوامل تاثیرگذار بر درآمد سرانه

عوامل متعددی می‌توانند بر درآمد سرانه تأثیرگذار باشند. این عوامل عبارتند از:

1.رشد اقتصادی: رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشور می‌تواند به افزایش درآمد سرانه منجر شود. با افزایش تولید و عرضه کالاها و خدمات، میزان درآمد هر فرد از طریق کار و اشتغال افزایش می‌یابد.

2.توزیع عادلانه درآمد: توزیع عادلانه و منصفانه درآمد می‌تواند بر درآمد سرانه تأثیر مثبتی داشته باشد. وجود نابرابری‌های درآمدی و تمرکز غیرعادلانه در بخش‌های خاص اقتصاد می‌تواند باعث کاهش درآمد سرانه گروه‌های محروم و افزایش آن در گروه‌های دیگر شود.

3.قوانین و سیاست‌های اقتصادی: سیاست‌های اقتصادی می‌توانند تأثیر زیادی بر درآمد سرانه داشته باشند. اعمال سیاست‌های توسعه‌گرا، تشویق سرمایه‌گذاری، تنظیمات مالی و اقتصادی، و توسعه بخش‌های مختلف اقتصاد می‌توانند به افزایش درآمد سرانه کمک کنند.

4.سطح آموزش و مهارت‌ها: سطح آموزش و مهارت‌های جمعیت نیز می‌تواند بر درآمد سرانه تأثیرگذار باشد. وجود جمعیت با سطح آموزش و مهارت‌های بالا می‌تواند به توسعه بخش‌های پربازده اقتصادی و افزایش درآمد سرانه کمک کند.

5.ساختار اقتصادی: ساختار اقتصادی کشور نیز می‌تواند بر درآمد سرانه تأثیرگذار باشد.

در نهایت…

به طور کلی، عوامل متعددی می‌توانند بر درآمد سرانه تأثیرگذار باشند. افزایش تولید ناخالص داخلی، توزیع عادلانه درآمد، سیاست‌های اقتصادی مناسب، سطح آموزش و مهارت‌های جمعیت، و ساختار اقتصادی کشور همگی می‌توانند به بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش درآمد سرانه کشور کمک کنند. بنابراین، برای دستیابی به نتایج مطلوب در حوزه اقتصادی، نیاز است که این عوامل را به طرز کارآمدی مدیریت و بهبود دهیم.

جهت کسب اطلاعات بیشتر ویا تحصیل و تجارت در روسیه با مشاوران تخصصی روسیار تماس بگیرید

تلفن مشاوره رایگان 28428987-021

روسیار، متخصصِ روسیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *