پتر یکم، معمولاً به عنوان یکی از مهمترین و قدرتمندترین تزارهای (سلطنتهای) روسیه در طول تاریخ نام برده میشود. او در قرن هفدهم و هجدهم میلادی حکومت میکرد و بسیاری از اصلاحات مهم و تغییرات در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و نظامی روسیه را آغاز کرد. همچنین به عنوان “پیتر بزرگ” نیز شناخته میشود. ایشان برای توسعه روسیه و تبدیل آن به یک قدرت برجسته در اروپا، اقدامات فراوانی انجام دادند.
پتر اول که عموما به پتر کبیر مشهور است، تزار روسیه بود که از ۷ مه ۱۶۸۲ تا ۸ فوریه ۱۷۲۵ (حدود ۴۳ سال)، همراه با برادر بیمار و ناتوانش ایوان پنجم، بر این کشور حکومت کرد. او توانست، روسیه را با اصلاحات و کشورگشایی به یک ابرقدرت اروپایی تبدیل کند. پس از آنکه خواهرش او را برای جلوگیری از به سلطنت رسیدن به یکی از روستاهای مجاور مسکو تبعید کرد، بالاخره در سال ۱۶۸۹ با جمعی از یاران خود به مسکو حمله کرد و خواهرش سوفی را به زندان افکند و خود به جای او به سلطنت نشست.
امپراتوری روسیه: پایتخت این امپراتوری شهر سنپترزبورگ و زبان رسمی آن روسی، پول رایج آن روبل بود و نیز پادشاهان آن تزار نامیده میشدند. امپراتوری روسیه پس از امپراتوری بریتانیا و امپراتوری مغول، سومین امپراتوری بزرگ تاریخ از لحاظ وسعت محسوب میشود. نخستین تزار روسیه در این دوران پتر یکم و آخرین آن نیکلای دوم بود.
روسیار به پشتوانه سال ها تجربه ارائه دهنده کاملترین خدمات( بازرگانی ، تجاری، تحصیلی، حقوقی و…) در روسیه
تلفن مشاوره رایگان 28428987-021
زندگینامه پتر اول
پتر یکم در سال 1672 متولد شد و پس از مرگ پدرش، ایوان پیشین، در سال 1682 به عنوان سلطان پیشین، پیتر در سن 10 سالگی به عنوان پادشاه اولین کشور روسیه اعلام شد.فیودور سوم در حالی که ۲۱ سال بیشتر نداشت و بیمار و ضعیف بود، سرانجام در ۷ مه ۱۶۸۲ درگذشت. پس از مرگ فیودور سوم، اختلافات گوناگونی بر سر جانشینی برادرش ایوان و پتر فرزند ناتالی ناریشکین رخ داد. در پی آن، گروهی از سربازان در برابر اقدامات ناریشکینها دست به شورش زده و با حمله به کاخ خواستار سلطنت ایوان شدند. مجلس شورای ملی مرکب از اعضای حاضر ولایات در مسکو تشکیل شد و به اتفاق آرا، ایوان را به عنوان تزار نخست و پتر را به عنوان تزار دوم انتخاب کردند. از آنجا که هر دو هنوز کودک بودند، سوفی خواهر تنی ایوان به عنوان نائبالسلطنه تعیین شد. ایوان پیش از رسیدن به فرمانروایی فوت کرد و پتر تبدیل به یکی از پرنفوذترین تزارهای تاریخ روسیه، با عنوان پتر کبیر، شد.
پتر در دوران نوجوانی و جوانی فردی عیاش بود. مادر پتر به دنبال آن بود که او را مجبور به اتخاذ رویکردی متعارفتر کند. مادر پتر به همین علت، ازدواج او را با اودوکسیا لوپوخینا در سال ۱۶۸۹ برنامه ریزی کرد. این ازدواج با موفقیت رو به رو نبود. ده سال بعد، پتر همسرش را مجبور کرد تا به راهبه ای در یک صومعه تبدیل شود. پتر با این کار، خودش را از زندگی با اودوکسیا لوپوخینا آزاد ساخت.
پتر، دوران نوجوانی خود را در محله خارجیها گذراند. محلهای که در آن آلمانیها، فرانسویها، هلندیها و انگلیسیها حضور فراوانی داشتند. او در این محله با فرانسوا آلوفور دوست بود که اغلب در خانه زیبای او به تفریح مشغول بود. پترکبیر فردی بسیار بلندقامت و پر انرژی بود.
یکی از مهمترین دستاوردهایپتر یکم، اصلاحات نظامی و توسعه نیروی دریایی روسیه بود. او از اروپا الگو برداری کرد و نیروی دریایی روسیه را به شکل مدرنتری تجهیز و توسعه داد.در دوران پتر، ارتش روسیه به سبک ارتشهای اروپایی بازسازی و نیرومند شد. روسیه از نظر سیاسی و اقتصادی نیاز شدیدی به دریای آزاد داشت. پتر کبیر میخواست با ارتش قدرتمند روسیه بنادر دریای سیاه در جنوب و دریای بالتیک در شمال غرب را به منظور تسهیل تجارت با اروپا در اختیار بگیرد و در عین حال قوای خود را متوجه دریای خزر کند.
با چنین هدفی بود که لشکرکشیهای آزوف (۱۶۹۵–۱۶۹۶) بین روسیه و عثمانی بر سر در اختیار گرفتن بندر بزرگ آزوف در دریای سیاه درگرفت. نبرد مهم دیگر، جنگ بزرگ شمالی بود که با امپراتوری سوئد درگرفت. این جنگ برای دستیابی به سواحل دریای بالتیک درگرفت و از ۱۷۰۰ تا ۱۷۲۱ ادامه داشت. در ۱۷۲۱ با امضای صلح بین روسیه و سوئد، سرانجام کنترل بخشهایی از لیوونی و استونی، دو منطقه در دریای بالتیک، به دست روسیه افتاد. پتر اول در ۱۷۰۳ تصمیم گرفت در باریکهای باتلاقی که در طول ساحل دریای بالتیک به تصرف خود درآورده بود، یک شهر جدید و بزرگ بنا کند که سنپترزبورگ نام گرفت. با تلاش جانفرسای هزاران کارگر، شهر سنپترزبورگ به بندری بزرگ برای تجارت بین روسیه و اروپا تبدیل شد. این شهر تا حدود دو قرن به صورت پایتخت روسیه درآمد.
پتر یکم اصلاحات بزرگی در زمینه اقتصاد نیز اجرا کرد. او تجارت را توسعه داد و بازارهای خارجی را برای تجارت با اروپا باز کرد. همچنین، صنایع مختلف را تشویق به توسعه کرد. او عقیده داشت که روسیه تا زمانی که در عرصه فناوری به پای اروپا نرسد، هرگز یک امپراتوری قدرتمند نخواهد شد. برای همین کارشناسان فنی خارجی را استخدام کرد تا چگونگی ساخت کشتیهای بهتر و بنای استحکامات نیرومندتر را به روسها بیاموزند. مدارسی را برای آموزش ریاضیات و مهندسی برپا کرد که برای هدفگیری دقیقتر توپخانه و بنای استحکامات مناسب به دانستن آنها نیاز داشتند.
تلاشهای بسیاری برای اصلاح فرهنگ و اجتماع روسیه انجام داد. او تحت تأثیر فرهنگ اروپایی قرار گرفت و تغییرات در لباسپوشش، شیوههای معماری و تئاتر را به روسیه وارد کرد. نخستین روزنامه روسیه را به راه انداخت تا روسها مانند اروپاییان، بتوانند دربارهٔ وقایع جاری کسب اطلاع کنند. او تقویم سنتی روسیه را که تاریخ رخدادها را از پیدایش جهان تعیین میکرد، کنار گذاشت و به جای آن تقویم مورد استفاده در اروپای غربی را پذیرفت که تاریخ رخدادها را از میلاد مسیح محاسبه میکرد. درهای مناصب دولتی را که تا آن زمان تنها به پسران اشراف اختصاص داشت به روی پسران با استعداد خانوادههای معمولی گشود. آکادمی علوم را برای ترویج آموزش و پژوهش تأسیس کرد. او به مردم دستور داد او را به جای تزار، امپراتور بنامند. پتر فرمانی صادر کرد که به جز روحانیون و دهقانان، همه روسها میبایست ریش خود را بتراشیدند. این فرمان، مخالفتهای زیادی را بین مردم در پی داشت چرا که برای مردم ریش صرفاً یک آرایش نبود بلکه اهمیتی مذهبی داشت.
پس از مرگ پتر یکم در سال 1725، کشور را به ارثیهای جدید منتقل کرد. ویژگیهای حکومت او به عنوان یکی از حکام پیشرو در تاریخ روسیه، همچنان تأثیرگذاری بر کشور داشته و از او به عنوان “پیتر بزرگ” یاد میشود. پتر یکم با اقدامات و تغییرات گستردهای که در طول حکومتش انجام داد، تأثیر بسزایی بر توسعه و مدرنیزاسیون روسیه داشت. اصلاحاتی که او آغاز کرد، به عنوان پایههای توسعه کشور در دورانهای بعدی به شمار میروند.
خشونت پتر یکم
امپراتوری روسیه در هنگام گسترش مستعمرات خود و فرمانروایی بر مردم آنها برای تحکیم قدرت خود همواره دست به خشونتهای بسیار گسترده و گوناگونی از جمله نسلکشی، قتلعام، اعدامهای گروهی، کوچ اجباری، کار اجباری، گرسنگی، و تشنگی کردهاست. پتر کبیر شخصیت بی رحمانه ای داشت و افرادی که مورد خشم او واقع میشدند به شدت مورد شکنجه قرار میگرفتند؛ حتی پسر او که با اصلاحاتش موافق نبود در زندان زیر شکنجه قرار گرفت و کشته شد.
تزارهای روس
- پتر یکم
- کاترین یکم
- پتر دوم
- آنا، امپراتریس روسیه
- ایوان ششم
- یلیزاوتا
- پتر سوم
- کاترین دوم
- پاول یکم
- الکساندر یکم
- نیکلای یکم
- الکساندر دوم
- الکساندر سوم
- نیکلای دوم
پتر یکم و حکومت شاه سلطان حسین صفوی
دشمنیهای عثمانی و روسیه و عزم هرکدام برای تسخیر شمار بیشتری از کشورها تمامی نداشت. عثمانیها و روسها تمایل داشتند از قدرت ایران دوره صفوی که دوران نیرومندی ایران نیز بود استفاده کنند. این جریان تا زمان پتراول و شاه سلطان حسین صفوی ادامه داشت. با وجود این قزاقها دست از شرارت برنداشتند و چندی بعد به فرحآباد مازندران حمله کردند و قصر جهاننما را که از بناهای زیبای دوره شاهعباس یکم بود، ویران ساختند و عدهای از اهالی را به قتل رساندند و شبهجزیره میانکاله را پایگاه حملات بعدی خود قرار دادند.
به دستور شاهسلیمان، قشون ایران به این شبهجزیره حمله، و قزاقها را متواری کرد. پس از این واقعه، شاه صفوی از دربار روسیه تقاضای تنبیه و مجازات قزاقها را نمود. دولت روسیه هم استینکا رازین را در سال ۱۶۷۳ دستگیر کرد و در مسکو به دار آویخت و آنگاه سفیری به اصفهان فرستاد تا روابط دو کشور را دوستانه، و سوءتفاهمات را رفع کند. همراه این سفیر آراکلیخان، نواده تهمورثخان، والی سابق گرجستان، نیز به اصفهان آمد و نزد شاهسلیمان بار یافت. سفیر روسیه تقاضا کرد دولت ایران، طبق تعهد خود در موقع فتح گرجستان مبنی بر اینکه والی آن ایالت همواره از دودمان باگرایتون باشد، با حکمرانی آراکلیخان موافقت کند و اجازه دهد آراکلیخان پای شاه را ببوسد و به والیگری مفتخر شود. شاهسلیمان تقاضای تزار روسیه را پذیرفت و به آراکلی محبت کرد و امارت گرجستان را برای او برقرار نمود. در سال ۱۶۷۵ نیز سفیر دیگری از روسیه به اصفهان آمد و برای جنگ با عثمانی تقاضای بیست هزار قشون امدادی کرد. این سفیر یک سال در اصفهان ماند و در این خصوص اصرار ورزید، ولی دولت ایران حاضر نشد عهدنامه صلح قصر شیرین را زیر پا گذارد و بهخاطر روسها، با دولت عثمانی که دولتی مسلمان بود، وارد جنگ شود. از این تاریخ تا مرگ تزار آلکسی و جلوس پتر در سال ۱۶۸۲، روابط بین دو کشور توأم با سردی بود.
در سال ۱۶۷۵ که جنگ گستردهای میان سه کشور اروپایی و عثمانی روی داده بود، سفیرانی از جانب لئوپولد یکم، امپراتور مقدس روم که ترکان در سال ۱۶۸۳ پایتختش وین را محاصره کرده بودند، ژان سوم، پادشاه لهستان و آلکسی یکم، تزار روسیه، به دربار ایران آمدند. اسقف دارباندل، سفیر اتریش، حامل نامهای از امپراتور خود برای شاه ایران بود که طی آن تقاضای اتحاد بین دو کشور علیه عثمانی و تجدید جنگ در جبهه شرقی را کرده بود.
شاهسلیمان که مانند پدر و جدش بسیار به رعایت عهدنامه صلح قصر شیرین پایبند بود، حاضر نشد این پیشنهاد را بپذیرد و شیخ علیخان زنگنه صدراعظم به سفیر اتریش چنین پاسخ داد که شاه ایران علاقهای به اتحاد با امپراتور اتریش ندارد؛ زیرا با دولت عثمانی در حال صلح و صفا به سر میبرد و چون شاه به سلطان عثمانی قول دادهاست که صلح بین دو کشور برقرار باشد به قول خود وفادار خواهد ماند.
زورایک، سفیر لهستان، اظهار میکرد که زمان برای پس گرفتن بغداد و بصره از عثمانی مناسب است و سفیر روسیه هم عقیده داشت چون سلطان عثمانی سخت گرفتار دشمنان مسیحی خود در اروپاست، به آسانی میتوان دولت او را منقرض نمود. پس بهتر است دولت ایران هم در این ائتلاف شرکت کند تا از غنایم پیروزی سهم ببرد. شیخعلیخان زنگنه به آنها پاسخ داد دولت ایران بیمیل نیست که دولت عثمانی شکست بخورد و ناتوان شود، ولی میل ندارد آن دولت یکباره منقرض شود؛ زیرا هرچه باشد همکیش ایران است و در برابر اروپا سپر بلا بهشمار میرود.
سفیران سه کشور، در آخرین ملاقات خود با شاهسلیمان، یک بار دیگر تقاضای خود را تکرار کردند، ولی شاه به آنان جواب داد: روزی که ما با عثمانی میجنگیدیم استمداد ما را اجابت نکردید. اکنون که ما با آن دولت صلح کردهایم دیگر گفتوگو در این باره ثمره ندارد؛ زیرا اگر ما به حمایت شما با عثمانی وارد جنگ شویم، ازبکها، تاتارها و مغولان هند نیز به سبب همکیشی با عثمانی به کشور ما تجاوز خواهند کرد. سفرا در سال ۱۶۸۱. م به اروپا بازگشتند. در سال ۱۶۸۲، زمانی که عثمانی شهر وین را محاصره کرده بود، سه امپراتوری یادشده به عثمانی حمله کردند و وین از محاصره آزاد کرده و صربستان، بوسنی و هرزهگوین را پس گرفتند. طی صلح کارلوویز (۲۶ ژانویه ۱۶۹۹) نیز مجارستان و تراتسیلوانی به اتریش واگذار شد.
دو اصل سیاسی از ابتدای حکومت خانواده رومانوف و پتر اول
۱ـ اعمال سیاست گسترش سرزمینی به منظور تصرف مناطق استعماری. این سیاست قبل از پتر در سمت شمال این کشور آغاز شده بود، ولی در دوره پتر استراتژی اساسی روسیه شد. روسیه اعمال سیاست گسترش سرزمینی را از چهار جهت دنبال کرد: نخست در سده شانزدهم به سمت سیبری تا ولادیوستوک و سپس سلطه بر مغولستان و منچوری؛ دوم از سوی شمال با تعرض به خاک سوئد و نروژ که با چند سده جنگ همراه بود؛ سوم به جانب بالتیک که در واقع پنجره روسیه به اروپا بود، با هدف دسترسی به آبهای آزاد (دریای سیاه و دریای مدیترانه) برای دستیابی به تجارت جهانی؛ چهارم پیشروی به سمت سواحل دریای مازندران و مرزهای ایران. این سیاست که از قرن شانزدهم آغاز شده بود تا قرن بیستم ادامه یافت و روسیه به بخش وسیعی از سیاست گسترش سرزمینی دست یافت و بزرگترین کشور جهان شد.
۲ـ سیاست مدرنسازی روسیه. این سیاست، گرچه در زمان پتر وارد مرحله گسترده و اجرایی شد و به اوج خود رسید، از دوره الکسی یکم، فرزند میخائیل رومانف، آغاز شده بود. آلکسی روسیه را از انزوای سیاسی خارج کرد. تعداد زیادی صنعتگر و مهندس از اروپا به کشور خود آورد، علوم و فلسفه و ادبیات اروپای غربی را رواج داد و طرز لباس پوشیدن اروپاییان را در مسکو متداول کرد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و یا اخذ ویزا، اقامت و شرکت در تورهای تجاری و نمایشگاه های روسیه
با مشاوران روسیار تماس بگیرید 28428987-021
روسیار، متخصصِ روسیه