یار با وفای شما در روسیه

آشنایی با کمونیسم

آشنایی با کمونیسم

کمونیسم کلمه‌ای فرانسوی است. این عبارت از کمون (به معنی مشترک، آزاد یا عمومی) و پسوند ایسم تشکیل شده‌است. یک ایدئولوژی و جنبش فلسفی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که هدف نهایی آن ایجاد یک جامعه کمونیستی است؛ جامعه‌ای که در آن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید لغو شده و طبقات اجتماعی، پول و دولت وجود ندارد. از نظر لغوی می‌تواند «حالت مشترک‌بودن» یا «گرایش به مشترک‌بودن» معنا شود.کلمه «کمونیسم» اولین مرتبه در سال ۱۸۴۰ توسط اتین کابه، سوسیالیست تخیلی فرانسوی، به کار برده شد.

کمونیست به معنای «پیرو کمونیسم» است. این کلمه قرن‌ها سابقه دارد، اما در گذشته معانی متفاوتی داشته‌است. در قرن چهاردهم میلادی آن را به معنی «چیزی که تحت پوشش قانون ارث قرار نمی‌گیرد»، مثلاً یک صومعه، به کار می‌بردند. ویکتور دوپای، متفکر فرانسوی قرن ۱۸، چهار سال قبل از انقلاب فرانسه خود را «نویسنده کمونیست» (auteur communiste) لقب داده‌است، که به معنای امروزی نزدیک‌تر است.بعد از انتشار مانیفست حزب کمونیست توسط کارل مارکس و فریدریش انگلس، در سال ۱۸۴۸ بود که «کمونیست» معنای تازه «مخالف کاپیتالیسم» به خود گرفت.

احزاب کمونیستی در قدرت، نظام خود را «سوسیالیستی» می‌نامیدند؛ زیرا کمونیسم را مرحلهٔ نهایی جامعه در آینده به‌شمار می‌آوردند که در آن دولت از بین خواهد رفت.

پیشینه کمونیسم

قدیمی‌ترین اشاره‌ها به یک جامعه آرمانی کمونیستی را می‌توان در جمهور اثر افلاطون دید. طی قرون افراد زیادی نظیر مزدک، تامس مور، شارل فوریه و غیره به طرق مختلف خواستار اشتراکی‌سازی منابع جامعه شدند. در دوره مدرن متفکرانی نظیر کلودهانری سن سیمون، شارل فوریه و پیر-ژوزف پرودون به کمونیسم پرداختند، با این حال اندیشه‌های کارل مارکس و فریدریش انگلس شالوده اصلی کمونیسم را شکل داد. آن دو، که از اوضاع طبقه کارگر در جوامع صنعتی آزرده‌خاطر بودند، اعتقاد داشتند تاریخ همه جوامع، تاریخِ مبارزهٔ طبقاتی است و با انقلاب صنعتی و دگرگونی کلان اقتصادی فقط دو طبقهٔ پرولتاریا (کارگران) و بورژوازی (سرمایه‌داران) باقی مانده‌اند که دوّمی اوّلی را استثمار می‌کند.

در نتیجه طبقه کارگر وقتی که به آگاهی طبقاتی برسد، به صورت انقلابی ابزارهای تولید و نهادهای دولتی را تسخیر و دولتی سوسیالیستی موسوم به دیکتاتوری پرولتاریا تأسیس خواهد کرد. زمانی که خطر ضدانقلاب بورژواها رفع شد، این دولت از بین خواهد رفت و جامعه‌ای کمونیستی به وجود خواهد آمد. مارکس و انگلس معتقد بودند تاریخ باید روند دیالکتیکی خود را طی کند و برپایی جامعه کمونیستی فقط در کشورهای پیشرفته صنعتی ممکن است.

شوروی

در سده بیستم ولادیمیر لنین، با اعتقاد به این که انقلاب در کشورهای توسعه‌یافته نشدنی است، انقلاب کمونیستی را از روسیه — که پیشرفته و صنعتی نبود — آغاز کرد؛ زیرا روسیه را شکننده‌ترین حلقه در زنجیر کشورهای سرمایه‌دار می‌یافت.

لنین اولین حکومت کمونیستی را در پی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه تحت عنوان اتحاد جماهیر شوروی بنا نهاد و بعد از مرگ وی، ژوزف استالین سیاست سوسیالیسم در یک کشور را پیش گرفت تا تمرکز اتحاد شوروی بر تقویت خود در درون مرزهایش باشد. این سیاست با هدف نهایی لنین که خواستار انقلاب در کشورهای صنعتی و پیوستن روسیه به آن‌ها بود، تضاد داشت. در عهد استالین اتحاد شوروی کشوری صنعتی شد و نیز میلیون‌ها نفر در اثر پاکسازی بزرگ کشته شدند. پایان جنگ جهانی دوم که شوروی در جناح پیروز آن قرار داشت، با آغاز جنگ سرد همراه بود؛ همچنین تعداد کشورهای کمونیستی از ۲ به ۱۳ رسید و بر بخش‌های وسیعی از شرق اروپا، بالکان و شرق و جنوب شرق آسیا از جمله چین حاکمیت کمونیستی برقرار شد.

دیگر مکتب مهم مارکسیست–لنینیستی، مائوئیسم است که بر پایه تفکرات مائو زدونگ شکل گرفته و علاوه بر انقلاب کارگری، بر انقلاب دهقانی تأکید دارد. کمونیسم مکاتب غیر مارکسی مثل آنارکو کمونیسم نیز دارد. با مرگ استالین در ۱۹۵۳، اختلافاتی میان دولت‌های کمونیستی پدید آمد که از مهم‌ترین پیامدهای آن جدایی چین و شوروی بود. در همین دوره، چین در اثر برنامه یک گام بزرگ به جلو از مائو قحطی بزرگی را تجربه کرد که با مرگ ۱۵ تا ۳۰ میلیون، یکی از بزرگ‌ترین کشتارهای جمعی در حکومت‌های کمونیستی را سبب شد.

تفاوت کمونیسم و سوسیالیسم چیست؟

کمونیسم و سوسیالیسم هر دو بر این باورند که همه کالاها و خدمات و اساساً سیستم تولید باید در کنترل دولت باشد و مالکیت خصوصی در آنها جایی ندارد. درواقع، تفاوت اصلی در این است که در مرام اشتراکی، بیشتر دارایی‌ها و منابع اقتصادی در اختیار و کنترل دولت است. اما در سوسیالیسم همه شهروندان به طور برابر در منابع اقتصادی که توسط یک دولت منتخب دموکراتیک تخصیص داده می‌شود، سهیم هستند.

یک دولت کمونیستی تمام منابع اقتصادی را در کنترل خود دارد و افراد هیچ دارایی شخصی ندارند. اما در دولت‌های سوسیالیستی افراد مالک دارایی شخصی خود هستند؛ اما ظرفیت‌های تولیدی به صورت اشتراکی و توسط دولت اداره و براساس توانایی و مشارکت اقتصادی افراد توزیع می‌شود.

به‌علاوه، در نظام کمونیستی منابعی که در اختیار مردم قرار می‌گیرد به اندازه نیاز آنهاست؛ اما در نظام‌های سوسیالیستی هر کس به اندازه مشارکت و تلاش خود برای پیشبرد اهداف اقتصادی جامعه، منابع دریافت می‌کند. کمونیسم تبدیل به نامی پذیرفته‌شده برای نوعی از سوسیالیسم شد که فراتر از تنظیم مالیات و کنترل بازار می‌رود و وارد مالکیت و اداره مستقیم بنگاه‌های اقتصادی به دست دولت می‌شود.

کشور های کمونیستی

کشورهای کمونیستی معمولاً تک‌حزبی هستند و توسط حزب کمونیست اداره می‌شوند. دولت از حزب جدا است و وظایفی چون اجرای قانون و دفاع از کشور را بر عهده دارد. کشورهای کمونیستی عمدتاً، اقتصادهایی دستوری دارند و مالکیت تشکیلات بزرگ اقتصادی در انحصار دولت است. این کشورها همچنین سیاست‌های رفاهی گسترده‌ای چون مراقبت‌های پزشکی و تحصیل رایگان نیز دارند که البته بی‌نقص اجرا نمی‌شد و مشکلاتی هم دارد. دولت‌های کمونیستی به‌طور رسمی جامعه خود را دارای دو طبقه «کارگر» و «کشاورز» می‌دانستند و خود را متعهد به برابری جنسیتی معرفی می‌کردند و در مواردی چون حضور زنان در مجلس آمار بالایی داشتند.

همچنین، دولت‌های کمونیستی، عمدتاً موضعی ضدمذهبی دارند و مذهب را به عنوان عامل ارتجاعی جهت استمرار استثمار طبقاتی مضر می‌دانند.

کمونیسم از دو دیدگاه نظری و عملی مورد نقد واقع شده‌است؛ از دیدگاه نظری، منتقدان ابعاد مختلف این نظریه مثل ماتریالیسم تاریخی، مبارزه طبقاتی، برداشت کمونیستی از اقتصاد و دولت را به چالش کشیده‌اند. از دیدگاه عملی، منتقدان اعتقاد دارند حکومت حزب کمونیست منجر به تمامیت‌خواهی، سرکوب سیاسی، نقض حقوق بشر، عملکرد ضعیف اقتصادی و سانسور می‌شود. کشورهای کمونیستی بلوک شرق همچنین منتقدان بسیاری در درون جنبش کمونیسم نیز داشتند.

کمونیسم در فرهنگ و هنر

پرچم سرخ اولین بار در عهد انقلاب فرانسه به نمادی علیه حکومت‌های اقتدارگرا تبدیل شد. در قرن نوزدهم، با جنبش‌های سوسیالیستی و اعتراضی اروپا، علی‌الخصوص کمون پاریس، گره خورد. نهایتاً بعد از پیروزی انقلاب اکتبر، در میان نمادهای کمونیستی جای گرفت و احزاب سوسیال دموکرات نمادهای دیگری برای خود یافتند.

بلشویک‌ها بعد از پیروزی به سال ۱۹۱۷، ابتدا پرچم سرخ ساده‌ای را به عنوان نشانی از قرار گرفتن در دست کارگران و دهقانان کافی دانستند. در ۴ آوریل ۱۹۱۸، دولت روسیه شوروی پرچم سرخ رنگی که مخفف نام آن دولت با رنگ طلایی بر روی آن نوشته شده بود را به عنوان نماد خود اعلام کرد. نیز دیگر رژیم‌های شوروی مثل بلاروس و اوکراین پرچم‌های مشابهی اتخاذ کردند. دو سال بعد از تأسیس اتحاد جماهیر شوروی، در ۳۱ ژانویه ۱۹۲۴، پرچم جدیدی با نشان‌های داس و چکش و نیز ستاره سرخ اختیار شد.

داس و چکش نماینده کشاورزان و کارگران و ستاره سرخ نماینده هدف نهایی، برپایی حاکمیت جهانی کمونیسم، بودند. سرانجام در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱، شش روز قبل از سقوط شوروی، پرچم شوروی از فراز کاخ کرملین مسکو پایین کشیده شد و پرچم روسیه جای آن را گرفت. در پرچم چین، که آن هم بنا به دلایل مشابهی قرمز است، پنج ستاره وجود دارد. در آغاز گفته می‌شد ستاره بزرگ حزب کمونیست است و ستاره‌های کوچک چهار طبقه که حزب را حمایت می‌کنند.

روسیار ارائه دهنده انواع خدمات تخصصی بین المللی، جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره روسیه و یا اخذ ویزا و اقامت با مشاوران روسیار تماس حاصل نمایید 28428987-021

روسیار، متخصصِ روسیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *