لنینیسم در فلسفهٔ مارکسیستی، بدنهٔ نظریهٔ سیاسی برای سازمان سیاسی حزب پیشتاز انقلابی و دستیابی به دیکتاتوری پرولتاریا، به عنوان پیشدرآمد سیاسی تأسیس سوسیالیسم است. لنینیسم که توسط ولادیمیر لنین انقلابی روس و رهبر شوروی توسعه داده شد و به نام وی نیز نامیده شد، تئوریهای سیاسی و اقتصاد سوسیالیستی را شامل میشود که از مارکسیسم و نیز تفاسیر لنین از تئوری مارکسیستی برای کاربرد عملی آن با شرایط اجتماعی-سیاسی روسیهٔ دهقانی در اوایل سدهٔ بیستم بسط پیدا کرد. در فوریهٔ ۱۹۱۷ به مدت ۵ سال، لنینیسم برنامهٔ روسی اقتصاد مارکسیستی و فلسفهٔ سیاسی بود که از سوی حزب بلشویک، حزب پیشتازی که مبارزه برای استقلال سیاسی طبقهٔ کارگر را رهبری میکرد، به اجرا درمیآمد.
کاملترین خدمات بدون واسطه (تحصیلی، بازرگانی، تجاری، حقوقی و…) در روسیه را تنها از روسیار بخواهید.
تلفن مشاوره رایگان 28428987-021
اندیشه لنین در نزد برخی به عنوان «مارکسیسم دوران امپریالیسم یا آخرین مرحله سرمایه داری» به شهرت رسید و به عنوان شالوده نظری انترناسیونالیسم پرولتری و کارپایه ایدئولوژیک بسیاری از احزاب و جنبشهای کمونیستی جهان شناخته شد. اندیشه لنین بر پایه برتری طبقه کارگر و حقانیت تاریخی آن استوار است. به نظر لنین طبقه کارگر حق دارد برای انجام رسالت تاریخی خود، به سلطه طبقات دیگر پایان دهد و سیادت مستقل خود را، که همان دیکتاتوری پرولتاریا است، مستقر سازد. ابزار کارگران برای رسیدن به این هدف حزب طبقه کارگر است که به گفته لنین «آگاهترین عناصر طبقه کارگر» در آن گرد آمده و متشکل شدهاند. پس از مرگ لنین و با به قدرت رسیدن جوزف استالین، دیکتاتوری بزرگی در شوروی به پا شد و در عین حال این کشور با پیشرفت چشمگیر اقتصادی به ابرقدرتی در سطح جهان بدل شد. به ویژه پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم و علیرغم تلفات انسانی بسیار سنگین در طول جنگ، شوروی به یکی از دو قطب جهان معاصر تبدیل شد. این رژیم در اوایل دهه ۹۰ و پس از یک سری اصلاحات که توسط گورباچف، آخرین رهبر شوروی، انجام شده بود از هم فروپاشید.
پیشینه لنینیسم
در قرن نوزدهم ، کارل مارکس و فریدریش انگلس مانیفست حزب کمونیست (۱۸۴۸) را نوشتند که در آن خواستار اتحاد سیاسی طبقات کارگر اروپا برای دستیابی به انقلاب کمونیستی بودند . و اشاره کرد ابتدا انقلاب کارگری در کشورهای صنعتی اتفاق می افتد. در آلمان ، سوسیال دموکراسی مارکسیستی چشم انداز سیاسی حزب سوسیال دموکرات آلمان بود که مارکسیست های روسی، مانند لنین را الهام بخش بود.
در (۱۹۱۷) لنین اشاره کرد که انقلاب روسیه یک رویداد ملی منزوی نیست، بلکه یک رویداد کاملاً بین المللی است. و اولین انقلاب سوسیالیستی در جهان، کاربرد عملی لنین از مارکسیسم و انقلاب پرولتری در شرایط اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی روسیه ، انقلاب فقرا را برانگیخت و سلطنت سیصد ساله خاندان رومانوف را به خود جلب کرد.
تفکرات لنین از زبان ژوزف استالین
هدف این کتاب ساخت توجیهات نظری و ایدئولوژیک برای برپایی حکومت نوین شورویِ استالینی بود. استالین در این اثر شکل جدیدی از تفکرات لنین را بدست داد که با آن لنین متفکر و دانشمند فاصله داشت. در همین رابطه مازیار بهروز میگوید:
«لنینیسم» را هم اولین بار استالین استفاده کرد. البته کسان دیگری همچون تروتسکی و… هم از لنینیسم نام بردند اما آغازگر اصلی برای «بت» سازی از لنین و تبدیل او به اسطورهای غیرقابل دستیافتن استالین بود تا بدین ترتیب بتواند زیر سایه آن «بت» سنگر بگیرد و به دیگران حمله کند. «لنینیسم» از اینجا و از این زاویه شکل گرفت.
لنینِ استالین ساخته، «لنینی» از آب درآمد که نه دچار اشتباه شده بود و نه میشد به آن انتقاد کرد. جنگ جناحی که پس از مرگ لنین در حزب کمونیست شوروی رخ داد و تا یک دهه طول کشید و به حذف فیزیکی و اعدام رهبران جناحهای مخالف استالین منتهی شد در عمل نتیجه همان تفسیرهای متفاوت بود. استالین در این کتاب یکی از مهمترین نظریهٔهای خود یعنی «سوسیالیسم در یک سرزمین» را مطرح میکند که ریشه این نظریه نیز در تفکرات لنین قابل یافت میباشد او با طرح این نظریه بدنبال ساخت پشتوانهٔ ایدئولوژیک برای طرحهای صنعتی سازی و اشتراکی سازی کشاورزی خود بود. این همان نظریهای است که در مخالفت با نظریه «انقلاب مداوم» تروتسکی مطرح شد.
دیدگاههای مختلف دربارهٔ بلشویسم و لنینیسم
ولادیمیر لنین، بیشک از بحث برانگیزترین شخصیتهای تاریخ است. بعضی طرفدارانش او را چون قدیسی آسمانی بالا میبرند و برخی مخالفان او را تجسم شیطان روی زمین میدانند. حتی در نگاه به زندگی او، دیدگاههای بسیار متفاوتی موجود است. درهرصورت کسانی بودهاند که خود را دنبالهرو لنین دانستهاند؛ و در صف دشمنان او نیز میتوان چنین تنوعی یافت.
لنین خود را شاگرد مکتب کارل مارکس و ادامه دهنده ایدههای آن فیلسوف آلمانی میدانست. او پیوسته بر مخالفان خود میتاخت که اندیشه مارکس را تحریف کرده و از این راه به مبارزه طبقات زحمتکش ضربه زدهاند. اما بعضی از منتقدان بر این باورند که در اندیشهٔ خود لنین میتوان به روشنی نقض پارهای از مبانی فکری مارکس را مشاهده کرد.
منتقدان لنین انحرافهای اصلی او از بنیادهای فکری مارکس را در مسائل زیر میدانند:
1.فراهم نبودن شرایط انقلاب کارگری در روسیه
به زعم عده ای، مارکس عقیده داشت که انقلاب سوسیالیستی تنها در پیشرفتهترین جوامع سرمایه داری و به دست یک طبقه کارگر آگاه انجام میگیرد. بسیاری از متفکران مارکسیست معاصر لنین مانند برنشتاین و کائوتسکی در اروپای غربی و متفکر بزرگی مانند پلخانوف در روسیه عقیده داشتند که روسیه هنوز جامعهای فئودالی است، فاقد طبقه کارگر پیشرفتهاست، و تا مرحله انقلاب کارگری راه درازی در پیش دارد. روشنفکران روسیه نخست باید به پیدایش و رشد پرولتاریای صنعتی در این کشور یاری برسانند.منتقدان لنین میگویند او باید متوجه فراهم نبودن شرایط یک انقلاب سوسیالیستی در روسیه میبود.
2.انقلاب در یک کشور واحد
به زعم عده ای، مارکس به خیزش و رهایی پرولتریا تنها در زنجیرهای از انقلابات سوسیالیستی اعتقاد داشت. عدهای از اندیشه مارکس اینگونه برداشت میکنند که به نظر او انقلاب در رشتهای از کشورهای پیشرفته روی میدهد و جنبه بینالمللی دارد و انقلاب در یک کشور یگانه یا به آسانی سرکوب میشود، یا به انحراف میرود.منتقدان میگویند که اقدام لنین با این اصول مغایرت داشتهاست.
3.بی اعتقادی به دموکراسی و آزادیهای دموکراتیک
لنین هر نوع حکومتی را اعمال نوعی از سلطه طبقاتی میدانست. او به دموکراسی به عنوان یک فرم و آئین سیاسی مدرن اعتقادی نداشت و آن را سرپوشی بر اختناق و سرکوب طبقاتی بورژوازی میدانست. او عقیده داشت که حکومت کارگری باید آشکارا دیکتاتوری پرولتاریاً را برپا سازد و طبقات استثمارگر را سرکوب کند.این دسته از مخالفان لنین میپندارند که او برخلاف مارکس برای آزادیهای دمکراتیک ارزشی قائل نبود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر ویا اخذ ویزا و اقامت روسیه با مشاوران روسیار تماس حاصل نمایید 28428987-021
روسیار، متخصصِ روسیه